تغذیه یا تمرین، کدام یک مهم تر است؟
وینس جیروندا بدنساز و مربی سرشناس بدنسازی به این جمله معروف بود که میگفت 80 درصد بدنسازی تغذیه است. اما آیا این نکته واقعیت دارد یا نه یک برداشت شخصی بوده و به صورت وحی منزل و بدون اینکه از علت اصلی آن پرسشی بهعمل آید در طول این سالها دهان به دهان گشته است.
کدامیک مهمتر میباشد. تغذیه و یا تمرین؟ این یک سئوال جالب میباشد و من باور دارم که یک جواب مسلم برای آن وجود دارد. اولین نکتهای که قصد گفتن آن را دارم اینست که نمیتوان تغذیه و تمرین را از هم جدا کرد. این دو فاکتور بهصورت تشریک مساعی و بدون مدنظر قرار دادن هدف فرد (افزایش حجم عضلانی، کاهش درصد چربی، آمادهسازی ورزشی و…) عمل مینمایند. شخص بدون توجه خاص به هر یک از دو فاکتور فوق، یا نتیجهای کمتر و یا هیچ نتیجهای نخواهد گرفت. در حقیقت من دوست دارم افزایش حجم عضلانی و یا کاهش درصد چربی بدن را به سه بخش تقسیم نمایم.
1. تمرینات با وزنه
2. تمرینات ایروبیک (دستگاه تنفسی)
3. تغذیه
و به لحاظ اهمیت به هر کدام به عنوان یکی از پایههای 3 پایه نگاه میکنم. بنابراین با کشیدن هر یک از پایهها چه اتفاقی میافتد. حدس بزنید، بله؟ در واقع اختصاص دادن درصد مشخص اهمیت بر هریک از موارد فوق تقریبا غیرممکن میباشد. تغذیه و تمرین هر دو مهم میباشند. اما در مقاطع مشخصی از پیشرفت تمرینی توجه بیشتر بر روی یک از اجزاء در قیاس با دیگری میتواند موجب پیشرفت بیشتر و سریعتر گردد.
اگر یک بدنساز مبتدی هستید و از علم تغذیه اطلاعات و آگاهی چندانی ندارید پس اشراف پیدا کردن و کسب دانش بیشتر در خصوص تغذیه به مراتب از تمرین مهمتر بوده و میبایست به آن بهعنوان اولویت شماره یک نگاه کرد. علت طرح این موضوع به این خاطر است که در صورت داشتن یک رژیم غذائی ضعیف روند پیشرفت چه در افزایش حجم عضلانی و چه در کاهش درصد چربی اضافه با سرعت کوانتومی (ذرهای) خواهد بود. برای مثال اگر از وعدههای غذائی صرفنظر کنید و در طول روز جمعأ 2 وعده غذا بخورید، با تقسیم وعدههای غذائی به 5 تا 6 وعده کم حجم میتوانید به سرعت در فیزیک بدنیتان دگرگونی حاصل کنید.
سیستم عضلانی و عصبی افراد مبتدی با تمرین خو نگرفته است. بههمین خاطر هر نوع برنامه تمرینی میتواند باعث رشد عضلانی و افزایش قدرت گردد. چون برای یک بدن تمرین نکرده هر برنامه تمرینی و هر حرکتی بهصورت یک وارد کننده شوک به عضلات تلقی میشود. تقریبا همیشه میتوانید با لحاظ کردن تغییرات کوچک راهی برای ارتقاء سطح تغذیه بیابید. اما زمانی که در خصوص اصول اصلی تغذیه به یک آگاهی و دانش کافی دست یافتید از آن پس است که اصلاح و تغییر در رژیم غذائی تأثیر قابل توجه اولیه را نخواهد داشت. یعنی خوردن بیش از 6 وعده غذائی حداقل تأثیر را خواهد داشت و دریافت پروتئین بیشتر نیز کمکی نخواهد کرد. زمانیکه میزان چربی در رژیم غذائی کم باشد به صفر رساندن چربی در آن نه تنها کمک مضاعفی نخواهد کرد بلکه احتمال زیان دیدن را نیز افزایش خواهد داد. اگر در رژیم غذائیتان از موادغذائی متنوعی استفاده میکنید و میزان ویتامینها و مینرالهای با کیفیت در آنها در سطح خوبی است پس مکمل کردن بیشتر این قبیل مواد سودی نخواهد داشت. اگر از پیش هر سه ساعت یکبار کربوهیدراتهای پیچیده طبیعی و پروتئین با کیفیت (گوشت لخم) مصرف میکنید پس کاری بهجزء ادامه دادن و انسجام دادن به این روند نمیتوانید انجام دهید. در این مقطع یک بدنساز سطح متوسط و پیشرفته که تمام موارد مربوط به تغذیه را به موقع و بهصورت صحیح انجام داده تغییر در برنامه تمرینی برایش اهمیت بیشتری پیدا میکند و از این پس برنامه تمرینیاش حتماً میبایست از پایه علمی صحیحی برخوردار باشد.
جدا از تغییر در رژیم غذائی دوران خارج از مسابقه با دوران آمادهسازی برای شرکت در مسابقه در مابقی زمانها رژیم غذائی نمیبایست تغییر چندانی نماید و میبایست سعی شود آن را در یک نرخ ثابت حفظ کرد در عوض میتوانید با افزودن بر شدت تمرین و آن هم بدون محدودیت بر بازدهی تمرینیتان بیفزائید. در حقیقت هر چهقدر بدنساز پیشرفته میشود به همان میزان پیشرفت و تنوع در تمرین اهمیت بیشتری پیدا میکند. بهدلیل اینکه یک بدن تمرین کرده و با سابقه خیلی سریعتر با تمرین تطبیق پیدا میکند. بنا به گفته Dave tate پاولیفتر مشهور یک ورزشکار قدرتی پیشرفته تنها در عرض 1 تا 2 هفته به برنامه تمرینی عادت میکند (تطبیق پیدا میکند) و بههمین خاطر است که ورزشکاران سطح قهرمانی و پیشرفته بهطور مداوم در حال چرخش بین حرکات و استفاده از سیصد نوع تنوع حرکتی میباشند. در این خصوص مربی ورزشهای قدرتی اینطور عنوان میکند: در صورت مبتدی نبودن، فرد تنها در عرض 3 تا 4 هفته به برنامه تمرینی عادت خواهد کرد. چارلز پولیکین نیز در همین رابطه اظهار میدارد که در عرض حداکثر 5 تا 6 هفته تطبیق بدنی عارض خواهد شد. بنابراین برای پاسخ دادن به این سئوال، و از آنجائیکه تغذیه همیشه یک فاکتور بسیار مهم تلقی میشود تأکید بر روی اهمیت آن در افراد مبتدی (و آن دسته از افراد که رژیم غذائیشان هنوز دچار مشکل است) دو چندان میباشد. در صورتیکه برای افراد سطح پیشرفته اهمیت بر روی فاکتور تمرین توجه بیشتری را طلب میکند.
(البته بهعقیده من) تغذیه نمیبایست همیشه بهعنوان مهمترین فاکتور در نظر گرفته شود. جان کلام اینست که پیشرفت ارتقاء سطح تغذیه در صورتیکه از قبل اساس تغذیه صحیح و مناسب باشد تأثیر چندانی در برنخواهد داشت. هنگامیکه در زمینه تغذیه دانش و آگاهی کافی کسب گردید از آن پس پایبندی و انسجام به رژیم غذائی و افزایش تدریجی بازدهی و شدت تمرینی در برنامه تمرینی و استاد شدن در بهکارگیری تکنیکها و تنوعهای حرکتی وارد کننده فشار مضاعف به عضلات اهمیت خاصی پیدا میکند.
خلاصه کلام: شما نمیتوانید تمرین شدید را برای کسی که ازیک رژیم غذائی نامنظم پیروی میکند در نظر بگیرید.
نظرات کاربران